بیانیه کانون جهادگران به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی

2/10 9
خلاصه

بیانیه کانون جهادگران جهادسازندگی به مناسبت سالگرد شهادت فرمانده شهید، سردار سرافراز و قهرمان امت اسلامی شهید حاج قاسم سلیمانی ****** دست‌نوشته‌ی سردار رشید اسلام سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» با عنوان « طوفان معنویت»درباره « جهادگران جهاد سازندگی»

بسمه تعالی

بیانیه کانون جهادگران جهادسازندگی به مناسبت سالگرد شهادت

فرمانده شهید، سردار سرافراز و قهرمان امت اسلامی

شهید حاج قاسم سلیمانی

 

این اولین بار نیست که دشمنان بشریت گلهای سرسبد و مظاهر عشق و محبت و محبوب دل­ها را به قربانگاه می­برند، به این امید که غلبه ظلمت بر نور را رقم زنند و زشتی و تباهی را بر نور و زیبایی پیروز کنند و بذر ناامیدی بکارند و مانع ظهور فراگیر روشنایی جهانی شوند. درحالی‌که همواره این قربانگاه­ها به‌سرعت به کانون امید، محبت، عشق و شور و سرزندگی تبدیل‌شده‌اند، و همواره جلادان زبون، سرشکسته و خوار و ذلیل‌شده‌اند، زیرا پیروزی خون بر شمشیر یک سنت الهی است.

 حاج قاسم عزیز، تو فرمانده ماندگار دل­ها، مظهر نور و زیبایی، دلاوری و سربلندی، عزت و کرامت بودی و ماندگارتر و درخشان­تر و زیباتر شدی و با حماسه­سازی، جریان ساز عزت و سربلندی مقاومت گردیده­ای.

جهادگران جهاد سازندگی، در سوگ فقدان تو شاید از دیگر همراهانت سوگوارتر و عزادارتر هستند. آن‌ها پس از شهادت تو، هرروز سوگ‌نامه، دست‌نوشته‌ات را برای سنگر سازان بی­سنگر مرور می­کنند. همان دست‌نوشته 12 مهرماه سال 1372 تو به روزنامه محلی "نسل آفتاب" غم و اندوهی پایان‌ناپذیر را در خود احساس می­کنند که باران  اشک، آنرا همراهی می­کند. متن این دلنوشته­ی تاریخی در پایان همین بیانیه پیوست است، تا همه باورهایی از جنس سلیمانی را در رابطه با فرهنگ و مدیریت جهادی، با مفاهیم عمیق­تر و فریاد بلندتر زمزمه کنند، آنرا بسرایند و در قلب و روح خویش ابدی کنند.

حسین (ع) سرور و سالار شهیدان به قربانگاه میرود تا دین جد خویش را برای عمران و آبادی بلاد احیا کند، حاج قاسم سلیمانی شهادت را در آغوش می­کشد تا با ریشه کنی تجاوز، و اشغالگری، جهل و نفاق امنیت سرزمین را برای آبادانی و شکوفایی تضمین نماید.

جهادگران که با فرهنگ جهاد و شهادت پرورش یافته اند و خویش را در برابر خون به ناحق ریخته سلیمانی بیش از دیگران مسئول و متعهد دانسته و پیمان می بندند که در تداوم راه فرمانده دل­ها، بیش از گذشته بکوشند و اگر چه با به دوش کشیدن کوله­بار میراث فرهنگ و مدیریت جهادی در گوشه و کنار این سرزمین مظلومانه و گمنام همچنان بذر امید می کارند،اما شهادت تو آغاز دیگری بر پرچم داری آنان در مدیریت جهادی خواهد بود.

 امید می رود که رویشی دوباره به ویژه در تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی آغاز کنند بخصوص با تأکیدی که مقام معظم رهبری برای استفاده از ابزار جهاد علمی و مدیریت جهادی در تحقق اهداف بیانیه فرموده­اند رسالت خود را، تلاش عاشقانه متکی به محبت حسینی و رسالت سلیمانی قرار دهند و بلند و رسا فریاد کنند:

ای فرمانده شهید و سرفراز: تو برای همیشه در قلب و روح و در جلو چشمان تاریخ، حاضر و ظاهر و شاهد و الگوی همه جهادگران و شهادت طلبان و پیشگامان مقاومت و خدمت گزاری جهادگرانه هستی.

کانون جهادگران جهاد سازندگی

 


بسم‌الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا خاصة اولیاء الله ...یا من البس اولیاء ه ملابس هیبته(سلام بر اولیاء خاص خدا   ای که اولیایش را جامه های هیبت پوشاند)

دست‌نوشته‌ی سردار رشید اسلام سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی»

با عنوان « طوفان معنویت»درباره « جهادگران جهاد سازندگی»

به مناسبت گرامیداشت اولین سالگرد شهادت مرد میدان نبرد شهید حاج قاسم سلیمانی

(توسط دژخیمان آمریکا - فرودگاه بغداد - ۱۳ دی‌ماه)

درگاه (سایت) کانون جهادگران جهاد سازندگی منتشر می‌کند :

این سنگرسازان بی سنگر دوران پرافتخار هشت سال دفاع مقدس  و این شیر مردان گمنامی که حضورشان در دفاع مقدس « طوفان معنویت» بود.

از جهادی نوشتن، یعنی تفسیر بر آیات جهاد نوشتن، بنابراین برای امثال من بسی سخت است، دسترسی بر آن قله رفیعی که به بلندای آسمانه است.

شیر مردان گمنامی که حضورشان طوفان معنویت بود. هرچه بر قلم فشار می‌آورم تا بتوانم او را که بر بلندای لودر و بلدوزرش بر مرگ می‌خندید و ده‌ها تانک که او را نشان گرفته بود و باران گلوله‌هایی که بر او باریدن گرفته بود ترسیم کنم ، خود را عاجز و ناتوان می‌یابم .

من او را در عبور از « هور » دیدم، گرد آلود، چون ماه مستتر در زیر ابر سفید، از باتلاق‌ها عبور کرده بود. نیزارها را درنوردیده بود. و در کنار دجله خود را به محبوبش بسیجی رسانده بود، و حجله می‌ساخت. «حجله عشق»– «حجله دفاع» - «حجله شهادت». فراوان او را دیدم درحالی‌که خون سرخش بر زین مرکب آهنینش ریزان بود.

او را کنار پل خیبر دیدم . او را در اروند دیدم، درحالی‌که شط را از خون خود گلگون کرده بود. او را در مجنون دیدم . او را در دریاچه نمک دیدم درحالی‌که دوده‌های باروت بر چهره چون ماهش نشسته بود.

او را در وسط میدان مین دیدم درحالی‌که زمین را از خون خود پر از شقایق کرده بود.

او را در کوه‌های سخت و سرد کردستان در سورن دیدم، او جلودار بود. آری او همیشه جلودار بود. همه خاک‌ریزهای جبهه بوی او را می‌دهد. زیرا هر کیلومتر آن با خون ده‌ها جهادی احداث‌شده است.

به کجا بنگرم تو را ببینم ای اسطوره جهاد و شهادت. همه جای جبهه نشان از تو دارد. و هرکجا تو بودی آنجا مقاومت را دیدم . ایثار را ملاقات کردم، و شهادت آنجا میهمان بود.

تو با « صفا » همراه بودی. و محبت « طنین » تو بود.

راستی می­دانی چرا شهدای تو همه از ناحیه سر به شهادت رسیدند، چون ایستاده‌ترین بودند.

درود بر توای « سنگر ساز بی سنگر » .

ای همه­ی معنای آیات جهاد. ای از شط خون عبور کرده و خرمن آتش درنوردیده. ای شهادت در آغوش گرفتگان و ای خاکیان خاک در هم نوردیده. تو سنگرم بودی، تو تکیه‌گاه سلاحم بودی. تو مقاومتم را تداوم بدادی. با تو من دشمن را به تمسخر گرفتم. و با حضور و کمک تو هشت سال افتخار ساخته شد.

چه بگویم که قلم عاجز و زبانم الکن است. بهتر است دم فروبندم و خاضعانه و خاشعانه بگویم: « السلام علیک یا خاصه اولیاء ا... »

                                                                                                            حاج قاسم سلیمانی