دستنوشتهی سردار رشید اسلام سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی»
درگاه (سایت) کانون جهادگران جهاد سازندگی منتشر میکند : دستنوشتهی سردار رشید اسلام سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» با عنوان « طوفان معنویت » درباره « جهادگران جهاد سازندگی »
بسمه تعالی
درگاه (سایت) کانون جهادگران جهاد سازندگی منتشر میکند :
دستنوشتهی سردار رشید اسلام سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی»
با عنوان « طوفان معنویت » درباره « جهادگران جهاد سازندگی »
از جهادی نوشتن ، یعنی تفسیر بر آیات جهاد نوشتن ، بنابراین برای امثال من بسی سخت است ، دسترسی بر آن قله رفیعی که به بلندای آسمانهاست .
شیر مردان گمنامی که حضورشان طوفان معنویت بود .
هرچه بر قلم فشار میآورم تا بتوانم او را که بر بلندای لودر و بلدوزرش بر مرگ میخندید و دهها تانک که او را نشان گرفته بود و باران گلولههایی که بر او باریدن گرفته بود ترسیم کنم ، خود را عاجز و ناتوان مییابم .
من او را در عبور از « هور » دیدم ، گرد آلود ، چون ماه مستتر در زیر ابر سفید، از باتلاقها عبور کرده بود ، نیزارها را درنوردیده بود. و در کنار دجله خود را به محبوبش « بسیجی » رسانده بود، و حجله میساخت . «حجله عشق» * «حجله دفاع» * «حجله شهادت».
فراوان او را دیدم درحالیکه خون سرخش بر زین مرکب آهنینش ریزان بود .
او را کنار پل خیبر دیدم . او را در اروند دیدم، درحالیکه شط را از خون خود گلگون کرده بود .
او را در مجنون دیدم . او را در دریاچه نمک دیدم درحالیکه دودههای باروت بر چهره چون ماهش نشسته بود .
او را در وسط میدان مین دیدم ، درحالیکه زمین را از خون خود پر از شقایق کرده بود .
او را در کوههای سخت و سرد کردستان در سورن دیدم ، او جلودار بود. آری او همیشه جلودار بود .
همه خاکریزهای جبهه بوی او را میدهد . زیرا هر کیلومتر آن با خون دهها جهادی احداثشده است .
به کجا بنگرم ، تو را ببینم ، ای اسطوره جهاد و شهادت .
همه جای جبهه نشان از تو دارد . و هرکجا تو بودی آنجا مقاومت را دیدم ، ایثار را ملاقات کردم ، و شهادت آنجا میهمان بود.
تو با « صفا » همراه بودی . و محبت « طنین » تو بود.
راستی میدانی چرا شهدای تو همه از ناحیه سر به شهادت رسیدند ، چون ایستادهترین بودند .
درود بر توای « سنگر ساز بی سنگر » .
ای همهی معنای آیات جهاد . ای از شط خون عبور کرده و خرمن آتش درنوردیده . ای شهادت در آغوش گرفتگان و ای خاکیان خاک در هم نوردیده .
تو سنگرم بودی، تو تکیهگاه سلاحم بودی . تو مقاومتم را تداوم بدادی . با تو من دشمن را به تمسخر گرفتم . و با حضور و کمک تو هشت سال افتخار ساخته شد .
چه بگویم که قلم عاجز و زبانم الکن است . بهتر است دم فروبندم و خاضعانه و خاشعانه بگویم :
« السلام علیک یا خاصه اولیاء ا... »
قاسم سلیمانی
بازنشر مصاحبهی اختصاصی روزنامه « نسل آفتاب» استان کرمان در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۷۲
با سردار سرتیپ پاسدار حاج قاسم سلیمانی ( فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله)